مدح و ولادت امام محمد باقر علیهالسلام
شـروع اول مـاه و طـلـوع مـاه تـمـام به این شروع، درود و به این طلوع، سلام خدا بـه حضـرت سجـاد داد فرزنـدی کز او بنـای فضیلت گرفت اسـتحکـام محـمّـدبـنعلـی، باقـرالعلـوم که هست ز مــادر پــدر خــود سـلالـۀ دو امـام که هست چارامامش پدر،دو فاطمه مام دو جد دیگـر او حیدر و رسـول انـام مـحـمّـدی که محـمّـد سـلام داده بر او به روی دست پدر چون علی گرفت مقام ولـی حـق و شـکــافـنـدۀ تـمـام عـلـوم که هفت شهر فضیلت از او گرفت نظام گرفـت دیدۀ خـود را ز دست او جابر سلام باد بر آن دست و این چنین اکرام رَوی چـو جانب بیتالحـرام تربت او به تن بپـوش ز بـال فرشتگان احـرام دُر چهار یـم و بحر هـفت گوهر پاک بر آن چهار یم و هفـت دُر؛ سلام مدام امـام پنجـم و پنجـم وصـی خـتم رسل که میشوند رسل بر زیارتش اعـظام شروع علم به او، ختم عـلم نیز به او زهی به حسن شروع و زهی به حسن ختام گـرفـت روز ازل بـاقـرالـعـلـوم لقـب چنانکه یافـتـه دانـش بـه نـام او اتـمام اگرچه بیل کشاورزیاش بود به زمین بـه یک اشارۀ او نُه سپـهـر گردد رام بـه پای کرسـی درسش هزارها جابر ذلیـل مجد و جلالش بـود هزار هشام محمّد است زسرتا قدم به خُلق وخصال از آن نهــاد ورا ذات حق محمّد، نـام تمام شخص محمّد در او خلاصه شده زمجد وعزت وخُلق وخصال وخوی ومرام اگربه چشم بصیرت به تربتش نگری دم از بهشت زدن در حریم اوست حرام دگر به عـرش بریـن هیچ اعتنا نکنند اگر شوند بـه کویش مـلائک استخدام امـام پنجـم کـل وجـود، تـنـهـا اوسـت چه در مدینه بود یا رود اسـیر به شام قسم به ذات الهی که علم، بـینـفـسش چو آفـتاب دم مغـرب است بر لب بام فقیـر درگـه احسـان او فقـیـر و غـنی مطیع حکم خداوندیاش خواص و عوام کمال یافته با مهـر او رکوع و سجود قبول حق شده با حب او صلات و صیام هماره تا که زمین است و آسمان برپا همیشه تا که زمان است وگردش ایام به روح پاکش از ذات حـق درود درود به جسم و جانش ازجن و انس سلام سلام مـوالیان وی از بیـم دشمنـان «میثم!» ز دور بر حرمش بوسـه میزننـد مدام |